ادامه تفسیر بیت اول گلشن راز شیخ محمود شبستری رحمه الله علیه

بنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت

روشن شد که جان انسان دارای فکرت است، تفاوت نفس آدمی با جان سایر جانوران، همین است که نفس انسان ناطقه است و دارای فکرت است. و این فصل ممیزی است که انسان را از سایر حیوانات متمایز کرده است. در واقع همین فصل خاص انسان، آدمی را خلیفه و اشرف مخلوقات کرده است. این فکرت نور جان است. این نور جان، که در حقیقت همان فکرت است، دل را روشن می کند.
شیخ شبستری (ره)، دل را یک چراغ دانسته است، گفته است که چراغ دل. این چراغ دل با نور جان روشن می شود. در حقیقت می توان دریافت که نور جان همان فکرت است و چراغ دل با فکرت روشن می شود.
ماهیت دل چیست که به چراغ تعبیر شده است؟
اولاً باید بگوییم که دل انسان همان جامی است که شراب معرفت در آن جای می گیرد.
حافظ رحمه الله علیه چنین می سراید:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند/ گل آدم به سرشتند و به پیمانه زدند
پیمانه دل انسان کامل است، و فقط در تمام عالم هستی، او هست که ظرفیت شراب معرفت الهی را دارد.
دل در گلشن راز به چراغ تعبیر شده است، چراغ برای نور بخشی، نیاز به روشن شدن دارد. حال چه چیزی، می تواند این چراغ را روشن کند؟ آن چیزی که می تواند چراغ دل را روشن کند، نور جان است و نور جان همان فکرت است. اگر دل به نور جان و فکرت روشن شود، آنگاه است که رنگ الهی به خود میگیرد. دل انسان مانند رنگ آب است، یعنی به رنگ همه چیز در می آید.  چنانکه شاه نعمت الله ولی می سراید:
دل تو خلوت محبت اوست/ جانت آئینه دار طلعت اوست
آینه پاک دار و دل خالی/ که نظرگاه خاص حضرت اوست

دل همان مخزن معارف و حقایق الهی است، قرآن کریم چنین می فرماید: «أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» (زمر/ 22)

مولانا چنین سروده است:
در دل مومن بگنجم ای عجب/ گر مرا جویی در آن دل ها طلب

و اگر چراغ دل با نور جان و فکرت روشن شود، آنگاه تمامی حواس و جوارج و جوانح انسان تحت سیطره دل در می آیند.
مولانا چنین می گوید:
همچنین هر پنج حس چون نایره/ بر مراد امر دل شد جایره
گفتیم که دل به حسب ذات بی رنگ است. در واقع دارای یک صفای ذاتی است و با همین صفای ذات است که می تواند مظهر علوم الهی و نبوی شود. و به قول مولانا:
خویش را صافی کن از اوصاف خود/ تا ببینی ذات پاک صاف خود
بینی اندر دل علوم انبیا/ بی کتاب و بی معید و اوستا

پس چون دل به حسب ذات دارای انعطاف است، هم می تواند به سوی حقیقت رود و هم می تواند از آن دور شود. این دل می تواند به سمت معقولات و معارف و حقایق سوق پیدا کند.
بنا بر سروده مولانا:
گر بخواهد سوی محسوسات شد/ ور بخواهد سوی ملبوسات شد
گر بخواهد سوی کلیات راند/ ور بخواهد حبس جزئیات ماند

محمدمهدی داور
#گلشن_راز
1398/12/16
 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حقایق کتمان شده concealed facts آزمون زمین شناسی | Quiz Géologique نهیلیسم اینجا می نویسد سیتم ایکس-SYSTEM X شیراز تیک آیلتس سرباز سایبری Lola بافت میبد رهگذر راه نور دیزاین و طراحی